بچه که بودم...
بچه که بودم فکر میکردم پدر و مادر مثل ساعت شنی هستند تمام که شوند برشان میگردانی و از نو شروع میکنی
بعدها فهمیدم…
پدر ومادر مثل مداد رنگی هستند دنیایت را رنگ می کنند و کوچک می شوند تا زندگیت را زیبا کنند
کاش زودتر می فهمیدیم…
پدر ومادرها مثل قند هستند چای زندگیت را که شیرین کنند خودشان تمام می شوند
فدای همه پدر ومادرها
آخرین نظرات